English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (7951 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
know U اگاه بودن
knows U اگاه بودن
to be a U اگاه بودن
to know the time of d U اگاه بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
on be on to a person U از قصد کسی اگاه بودن
to keep in touch with any one U از حال کسی اگاه بودن
to know what's what U ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
Other Matches
wares U اگاه
conversant U اگاه
conscious U اگاه
incognizant U نا اگاه
apprised U اگاه
cognizant U اگاه
hep U اگاه
ware U اگاه
aware U اگاه
notify U اگاه ساختن
semiconscious U نیمه اگاه
sensible of a peril U اگاه از خطر
warn U اگاه کردن
prescient U قبلا اگاه
notifies U اگاه ساختن
warned U اگاه کردن
preconsclous U نیم اگاه
admonished U اگاه کردن
monitors U اگاه ساز
wide-awake U هشیار اگاه
monitored U اگاه ساز
monitor U اگاه ساز
wide awake U هشیار اگاه
notifying U اگاه ساختن
warns U اگاه کردن
notified U اگاه ساختن
acquaints U اگاه کردن
acquainting U اگاه کردن
admonishing U اگاه کردن
admonishes U اگاه کردن
to let know U اگاه کردن
to put in possession U اگاه کردن
inconscient U ناخود اگاه
i have no a with him U اگاه شدم
subconsciously U نیمه اگاه
subconsciously U ناخود اگاه
notification U اگاه سازی
subconscious U نیمه اگاه
subconscious U ناخود اگاه
informed circles U محافل اگاه
wist U اگاه کردن
troop information U برنامه اگاه سازی
he was privy to my secrets U او از رازهای من اگاه بود
information program U برنامه اگاه سازی
keep me informed of that U مرا از ان اگاه سازید
disabuse U از حقیقت اگاه کردن
disabused U از حقیقت اگاه کردن
disabuses U از حقیقت اگاه کردن
disabusing U از حقیقت اگاه کردن
be on to it U اگاه یا موافب باش
informs U مستحضر داشتن اگاه کردن
debunk U کسی را اگاه و هدایت کردن
inform U مستحضر داشتن اگاه کردن
intuited U تعلیم دادن اگاه کردن
debunks U کسی را اگاه و هدایت کردن
debunking U کسی را اگاه و هدایت کردن
intuiting U تعلیم دادن اگاه کردن
information program U اگاه سازی برنامه اطلاعات
coscious U هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
informing U مستحضر داشتن اگاه کردن
intuits U تعلیم دادن اگاه کردن
debunked U کسی را اگاه و هدایت کردن
intuit U تعلیم دادن اگاه کردن
well informed U بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer U لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent U نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
depends U مربوط بودن منوط بودن
disagreed U مخالف بودن ناسازگار بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
resides U ساکن بودن مقیم بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
resided U ساکن بودن مقیم بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
agrees U متفق بودن همرای بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
owe U مدیون بودن مرهون بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
haze U گرفته بودن مغموم بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
owed U مدیون بودن مرهون بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
depend U مربوط بودن منوط بودن
ablest U لایق بودن مناسب بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
want U فاقد بودن محتاج بودن
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
consists U شامل بودن عبارت بودن از
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
have U مالک بودن ناگزیر بودن
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
stand U بودن واقع بودن
profiteer U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteers U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
interdepend U بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
exist U بودن
put one's cards on the table <idiom> U رک بودن
judder U لق بودن
exists U بودن
dubiosity U در شک بودن
incompactness U ول بودن
stinks U بد بودن
existed U بودن
stink U بد بودن
ween U بودن
to bargain for U بودن
to be in a bad [foul] temper U بد خو بودن
To be all adrift. U سر در گم بودن
teemed U پر بودن
teeming U پر بودن
concentricity U بودن
teems U پر بودن
judders U لق بودن
wobbles U لق بودن
consecutiveness U پی در پی بودن
teem U پر بودن
juddering U لق بودن
juddered U لق بودن
To be in two minds about something . To be undecided. To waver and vacI'llate. U دو دل بودن
to think ill of any one U بودن
to find oneself U بودن
Recent search history Forum search
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
3midas touch
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
2In order to be interesting you have to be mean
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
0به عهده کسی بودن
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com